کد مطلب:188467 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:233

سیره ی عملی امام باقر
همسفر: خدا یار تو بود كه ایامی از عمر خویش را با محمد باقر علیه السلام سپری كردی، در این مدت شاهد فراز و نشیبهایی از زندگی علمی و سیاسی امام باقر علیه السلام بوده ای و قطعأ تجلی دانش و حكمت آن حضرت را در سیره ی علمی ایشان و نیز حضور سازنده و مؤثر او را در جامعه دیده ای و تردیدی نیست كه بیان گوشه ای از سیره ی عملی او راهنمای ما به سوی سعادت است لذا بر ماست كه سیره ی عملی پیشوای مان را به دیگران رسانده و خود نیز بدان عمل كنیم.

جوان: آری از آنجا كه امام نمونه ی والای انسانیت بوده و زندگی او آئینه ی تمام نمای زندگی شرافتمندانه ی یك انسان متعالی است، لذا رفتار و كردار وی نمونه و الگو می باشد.با نگاهی گذرا به زندگی امام باقر علیه السلام در می یابیم كه یكی از ویژگیهای آن حضرت جامعیت ایشان است، به این معنا كه وی در اوج توجه و ارج گذاری به علم و دانش، هیچ گاه از فضایل اخلاقی و روحی غافل نبوده و زهد و تقوای او و پرداختن به معنویات، وی را از زندگی مادی و آموزشهای اجتماعی باز نمی داشت. امام بر این عقیده است كه كار



[ صفحه 35]



و كوشش در نزد خدا امری محبوب و پسندیده است و موجب نزدیكی انسان به خدا می شود. محمد بن منكدر می گوید: روزی از روزهای گرم تابستان به جایی در اطراف مدینه رفته بودم، در آنجا امام باقر علیه السلام را كه مردی فربه بود دیده كه با دو تن از خدمتكارانش مشغول كار و تلاش بود. با خود گفتم: بزرگی از بزرگان قریش در این ساعت گرم و با این حالت در طلب دنیا می كوشد؟! به خدا سوگند باید او را اندرز دهم. پس به او نزدیك شده و سلام كردم، او نفس زنان و عرق ریزان با گشاده رویی سلام مرا پاسخ داد. به او گفتم: خداوند اصلاحت كناد، بزرگی از بزرگان چون شما در این ساعت و با این حالت در طلب دنیا می كوشد؟! اگر در این حال مرگ فرا رسد، چه خواهید كرد؟ امام دست از دست خدمتكارانش رها كرد، بر پای خویش ایستاد و فرمود به خدا سوگند اگر در این حال مرگ به سراغم آید، در حالی به سراغم آمده است كه به اطاعت خداوند مشغولم، زیرا بدین كار خود را از تو و دیگران بی نیاز می كنم، من از این می ترسم كه مرگم زمانی فرا رسد كه به نافرمانی خدا مشغول باشم. محمد بن منكدر می گوید: با شنیدن این سخن به امام عرض كردم: خدایت رحمت كناد خواستم شما را پندی داده باشم، اما شما مرا نصیحت كردید.

همسفر: می دانم كه علاوه بر كارهای علمی و فرهنگی و لزوم تلاش برای كسب معاش، حضور در جامعه، خدمت به اجتماع مسلمانان، رسیدگی به محرومان و رفع نیازهای مردم نیز از



[ صفحه 36]



اهم برنامه های آن حضرت بود.

جوان: در این باره سخن ابو حمزه ی ثمالی را به یاد آوردم كه گفته است: روزی در مسجد رسول خدا نشسته بودم، مردی وارد شد و سلام كرد. او در جستجوی ابو جعفر، محمد باقر علیه السلام بود و اظهار می داشت كه چهل مسأله دارم تا از او بپرسم، و آنچه را كه حق است بپذیرم. از او پرسیدم آیا تو فرق بین حق و باطل را می شناسی؟آن مرد گفت آری. در این موقع گروهی از مردم خراسان و عده ای دیگر از مردم كه در اطراف او بودند و مسائل حج را سؤال می كردند وارد شدند آن مرد نیز به امام نزدیك شد. مسائل خود را مطرح كرد و امام پاسخ لازم را به او داد.

ابو بصیر گوید روزی امام باقر علیه السلام در مسجد الحرام نشسته بود، در حالی كه گروهی از دوستدارانش گرد او بودند. ناگاه طاووس یمانی با جمعی از همراهانش وارد شد پرسید: مردم به دور چه كسی گرد آمده اند؟ گفتم به دور محمد بن علی علیه السلام طاووس یمانی گفت: من هم با او كار دارم. پس جلو رفت و سلام كرد و نشست. به امام گفت آیا اجازه می دهید سؤالاتی را از شما بپرسم؟امام فرمود: آری بپرس. طاووس یمانی سؤالات خود را طرح و از امام پاسخ كامل دریافت نمود.

همسفر: چه خوب شد كه درباره ی مرجعیت و پاسخگویی حضرت به پرسشهای مردم، سخنی به میان آوردی. می دانی جود و بخشش امام نیز به گونه ای است كه هرگاه نیازمندی به امام باقر علیه السلام



[ صفحه 37]



روی آورد با پاسخ منفی رو به رو شد. محمد باقر علیه السلام هیچ گاه از بخشش به برادران و كسانی كه به وی روی می آوردند ملول نمی شد. او پیوسته این حدیث را از جد بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم روایت می كرد كه می فرماید: سخت ترین كارها سه كار است:

1-هنگام بخشش مال، برادران دینی را یكسان دیدن. 2- با مردم به طریق انصاف رفتار كردن.3- در تمام حالات به یاد خدا بودن [1] .

امام محمد باقر علیه السلام بسیار صدقه می داد و می فرمود: صدقه در روز جمعه، بدلیل فضیلت این روز بر دیگر روزها، دو چندان می شود. از عمرو بن دینار و عبدالله بن عبید شنیدم كه می گفتند: به دیدن امام محمد باقر علیه السلام نرفتم مگر این كه امكانات مالی و پوشاك و هدایایی در اختیار ما می گذاشت و می فرمود: اینها قبل از دیدار برای شما مهیا شده بود.

جعفر صادق علیه السلام فرمود: روزی به حضور پدرم رسیدم در حالی كه هشت هزار دینار را بین فقرا و نیازمندان تقسیم می كرد. آن حضرت همچنین یازده برده را آزاد كرد. یكی از خدمتكاران خانه ی محمد باقر علیه السلام به نام سلمی می گوید: هر وقت دوستان و آشنایان امام به میهمانی آن حضرت می آمدند از نزد امام خارج نمی شدند مگر این كه بهترین غذاها را تناول كرده و گاهی نیز از امام پول و لباس



[ صفحه 38]



دریافت می كردند.

سلمی گوید: با امام درباره ی این كه ایشان مخارج سنگینی را تحمل می كنند سخن می گفتم امام فرمود: ای سلمی نیكی دنیا پیوند با برادران و رسیدگی به دوستان و آشنایان است. [2] .

سلمی گوید: آن حضرت گاهی پانصد گاهی ششصد و زمانی تا هزار درهم هدیه می داد. اسود بن كثیر می گوید: تهی دست شدم، برادران و دوستانم به من كمك نكردند و چون از نیازمندی خود و جفای برادران به امام باقر علیه السلام شكایت كردم امام فرمود: بد برادری است آن كه به هنگام ثروت با تو دوستی كرده به هنگام فقر و نیازمندی پیوند خویش را با تو قطع كند [3] .

آن گاه امام به خدمتكار خویش دستور داد هفتصد درهم بیاورد و به من فرمود: این مقدار را خرج كن، چون به همه مصرف رساندی و تمام شد مرا از حال خود آگاه كن.


[1] اشد الاعمال ثلاثه: مواساة الاخوان في المال و انصاف الناس من نفسك و ذكرو الله في كل حال.

[2] يا سلمي ما حسنة الدنيا الا صلة الاخوان و المعارف.

[3] بئس الاخ اخ يرعاك غنيا و يجفوك فقيرا.